« صمد بهرنگی،ماهی سیاه کوچولو »
721....برچسب : نویسنده : 1mahi1992d بازدید : 4 تاريخ : يکشنبه 26 فروردين 1403 ساعت: 14:30
نمی دانم با این حجم از استرس چه باید بکنم.
احساس میکنم هر چه که ساخته بودیم به یک باره روی سرمان آوار شده است.
تمام آینده مان مبهم تر از قبل شده است و استرس مثل یک کوه عظیم روی قلبم سوار شده است و نفس هایم سنگین است.
721....برچسب : نویسنده : 1mahi1992d بازدید : 5 تاريخ : يکشنبه 26 فروردين 1403 ساعت: 14:30
کاش کسی بود که میتوانستم با او درد دل کنم...
با هیچکدام از افراد نزدیکم نمیتوانم حرف بزنم نمیخواهم آنها هم استرس بگیرند.
چری هم که دیگر برایم جایگاه سابق را ندارد و حوصله اش را هم ندارم.
الان لابد ماه هم همین حال را دارد.
کاش این روزهای سیاه و پر از ابهام بگذرند و روزهای خوب بیایند.
روزهایی که این نوشته ها را بخوانم و بگویم دیدی همه چیز به خیر گذشت؟ دیدی موفق شدید؟
721....برچسب : نویسنده : 1mahi1992d بازدید : 5 تاريخ : يکشنبه 26 فروردين 1403 ساعت: 14:30